در واکنش به اظهارات یک فعال سیاسی در مورد شبکه نمایش خانگی / وقتی آقای بلاگر فراموشکار می شود!
تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۴۶۱۷۳
"حتی یک فعال رسانه ای ساده هم به خوبی می داند که روند واگذاری کامل شبکه نمایش خانگی به صداوسیما در چند ماه پایانی دولت دوازدهم به سردمداری صالحی(وزیر وقت ارشاد) و حسین انتظامی(رییس وقت سازمان سینمایی و کهنه رفیق مهاجری) رقم خورد و فراموشی جناب مهاجری نسبت به عملکرد دوستان خود در دولت قبل در خصوص وضعیت نمایش خانگی تعجب آور است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بدون شک این ضرب المثل معروف "کسی که خواب باشد با صدا زدن بیدار می شود اما کسی که خودش را به خواب زده باشد به هیچ وجه بیدار نخواهد شد" را بارها و بارها به بهانه های مختلف شنیده اید و این جمله پندآمیز این روزها بیش از همیشه در خصوص برخی اظهارنظرهای فعالان و یا بلاگرهای فضای مجازی صدق می کند که در دنیای غیرحقیقی، کاراکتری غیرواقعی از خودشان برای مخاطبان ساخته اند و با تیکه بر اطلاعات غلط و دروغین سعی در دیده شدن به هر قیمتی دارند و به قول معروف بدون آنکه خنده شان بگیرد یک دروغ را چنان با اعتقاد وارونه جلوه می دهند که کمتر مخاطبی به ذهنش خطور می کند که این استدلالی که بر اساس آن شرایط توهین به دیگران را فراهم می کنند از پایه دروغ و اشتباه است.
یکی از هزاران نمونه واضح این مسئله به اظهارنظر اخیر جنجالی محمد مهاجری، فعال سیاسی فضای مجازی در کانال شخصی خود در پیامرسان ها خطاب به وزیر ارشاد مربوط می شود.
این بلاگر فضای مجازی که به بهانه سخنان اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص بکارگیری نیروهای جوان در وزارت فرهنگ، یادداشتی غیرمحترمانه با ادبیاتی سخیف و سرشار از اطلاعات بی پایه منتشر کرده است، در بخش اصلی این یادداشت که به زعم خود قصد شماتت وزیر فرهنگ مبنی بر سهل انگاری در واگذاری شبکه نمایش خانگی به صداوسیما را داشته است، آورده است: "شما حتی جربزه ندارید در قضیه پلتفرمهای نمایش خانگی، از حق قانونی وزارت ارشاد دفاع کنید و آن را به صداوسیمای ورشکسته نسپارید."
اما نکته اصلی اینجاست که حتی ساده ترین خبرنگار و یا فعال رسانه ای به خوبی می داند که روند واگذاری کامل شبکه نمایش خانگی به صداوسیما در چند ماه پایانی دولت دوازدهم رخ داد و تعطیلی مؤسسه باسابقه رسانههای تصویری به عنوان مهمترین ابزار نظارت و کنترل شبکه نمایش خانگی در وزارت ارشاد، در چند ماه پایانی وزارت فرهنگ دولت دوازدهم به سردمداری صالحی(وزیر وقت ارشاد) و حسین انتظامی(رییس وقت سازمان سینمایی و کهنه رفیق مهاجری) رقم خورد تا در دوران دولت دوازدهم حسن روحانی، عملا بصورت کامل تمامی مراحل واگذاری شبکه نمایش خانگی از وزارت ارشاد به صداوسیما سپری شود و فراموشی جناب مهاجری نسبت به عملکرد دوستان خود در دولت قبل در وضعیت نمایش خانگی تعجب آور است.
همچنین در ادامه بد نیست نگاهی بیندازیم به بخشب از مصاحبه دو سال پبش علیرضا رئیسیان کارگردان مطرح سینما که اعتراف رئیس وقت سازمان سینمایی در دولت قبل اشاره کرده است.رئیسیان گفته بود: "آقای انتظامی در دوجلسه آخری که با تهیه کنندگان داشتند به من گفتند یکی از بزرگترین خطاهایم تعطیلی موسسه رسانه های تصویری بود. در حالیکه این موسسه میتوانست یک مرکز بزرگ سیاست گذاری باشد و نظارت بر پلتفرم های نمایشی را به عهده بگیرد و اجازه ندهد که پلتفرم های نمایشی زیر مجموعه ساترا قرار گیرد به ناگاه منحل شد و جالب آن که بخش عمده آنها که در زمان انحلال این موسسه در سازمان سینمایی مشغول به کار بودند، از نیروهای باسابقه تلویزیون بودند!رییسیان همچنین گفته بود: متاسفانه سینما اصلا مساله وزیر ارشاد(صالحی) نبود و در تمام سالهای وزارت خود حتی یک جلسه کاری با بدنه سینما نداشت! "
اما نکته قابل تامل و البته قابل تاسف بار در خصوص اظهارنظر خلاف واقع محمد مهاجری این مسئله است که در رزومه کاری ایشان، سالها سردبیری چندین رسانه مطرح کشور به چشم میخورد و بدون تردید خیلی عجیب است اگر یک چهره باسابقه رسانه ای از چنین اطلاعات ساده و مهمی در عرصه رسانه بی خبر باشد که اگر اینچنین باشد باید در اطلاق واژه "فعال رسانه ای" در قبال اینگونه افراد تردید کرد که با اینگونه اقدامات خود به گمراهی برخی کاربران ناآگاه فضای مجازی دامن می زند، اما اگر ایشان نسبت به این موضوع واقف بوده و تعمدا نسبت به دروغ پراکنی اقدام کرده است، جدا از اینکه اقدامی غیرقانونی مرتکب شده، گناه نابخشودنی دروغ پراکنی و التهاب آفرینی در جامعه به پیشانی این بلاگر خواهد چسبید.
منبع: هنرآنلاین
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: شبکه نمایش خانگی هنرآنلاین محمد مهاجری شبکه نمایش خانگی سازمان سینمایی دولت دوازدهم فضای مجازی رسانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۴۶۱۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی هممیهن اجازه ندارد مستقل از رسانههای MI۶ و موساد باشد
روزنامه زنجیرهای هممیهن، بر مبنای اقدام جاعلانه و دروغسازی شبکه دولتی انگلیس، مدعی شد نظام متهم است!
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه در سرمقالهای با عنوان متهم کیست؟ به بازنشر فضاسازی جاعلانه شبکه وابسته یه سرویس جاسوسی انگلیس پرداخت و با «گزارش خواندن» آن نوشت: «سایت جهانی BBC روز سهشنبه گزارشی را درباره بازداشت تا مرگ نیکا شاکرمی منتشر کرد. این گزارش مدعی بود که وی در جریان بازداشت و در روزهای ابتدائی اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ بازداشت و در حین انتقال به زندان کشته شده و جسدش را زیر پل اتوبان رها کردهاند. گزارش مدعی است که این موارد از یک پرونده رسمی داخلی استخراج شده است. بیبیسی نیز به احتمال ساختگیبودن حداقل بخشهایی از گزارش نیز اشاره کرده، ولی دقت در اجزای سند منتشره نشان میدهد که ایرادات خیلی بیش از آن است که خودشان اذعان کردهاند. هم از جهت ادبیات و ظاهر اسناد و هم از نظر عدم انطباق آن با اطلاعات قطعی منتشرشده قبلی. روزنامه هممیهن در اینباره سکوت کرد، هرچند به لحاظ حرفهای باید به اخبار مهم از جمله این مورد میپرداخت.
در ادامه از سوی دادستانی تهران علیه برخی از روزنامهنگاران و فعالان رسانهای که در فضای مجازی به این موضوع پرداخته بودند، اعلام جرم شد و انتظار میرود که احضار شوند، زیرا مطابق نظر دادستانی تهران آنان: «با استناد به گزارش جعلی و پر از اشتباه بیبیسی، با همراهی گروههای ضدانقلاب اقدام به انتشار مطالب کذب در رابطه با پرونده نیکا شاکرمی کرده بودند.»
طی دو هفته گذشته نیز برخی افراد درخصوص مطالبی که درباره اسرائیل یا پاسخ نظامی ایران نوشته بودند، احضار شدند. ظاهراً قرار است سیاست جدیدی در مقابل فعالان توئیتری و روزنامهنگاران به اجرا درآید؛ سیاستی که متهمان اصلی آن، جای مدعیان نشستهاند. واقعیت این است که درک و تفسیر رسمی از «حقیقت» در جامعه ما واجد اعتبار نیست. به عبارت دیگر ساختار رسمی معتقد است که «حقیقت» آن چیزی است که ما میگوییم. حتی بالاتر از این، چنین برداشت میشود که اگر در موضوعی هم به حقیقت اشاره نکنند کسی نمیتواند هر موضوعی را که خواست دنبال کشف و بیان حقیقت آن باشد. چهبسا پیگیری هم موجب مسئولیت شود. مسئله این است که از نظر حرفهای گزارش بیبیسی جهانی درباره نیکا شاکرمی اشکالات گوناگونی دارد که آن را از اعتبار تهی میکند. ولی پرسش این است که چرا اساساً چنین گزارشهایی از رسانههای خارجی شنیده میشود؟
کدام روزنامهنگار در داخل کشور مجاز به پیگیری ماجرای نیکا یا هر کس دیگری بود؟ اینکه پلیس و دستگاه قضائی یکسویه بگویند که چنین است و چنان بود و رسیدگی قضائی شد و پس حقیقت آشکار شد، کافی نیست. اگر آنچه که میگویند حقیقت است، چرا دیگران را در کشف و اعلام این حقیقت مشارکت نمیدهند؟ بهعلاوه موارد مهمی در نقض این ادعاهای رسمی وجود دارد که موجب بیاعتمادی به ادعاهای رسمی میشود. فرض کنید چنین گزارشهایی کاملاً خیالی و ساختگی است. آیا سکوت ما در برابر آن یا علیه آن کمکی به ساختار برای فهم مردم از حقیقت میکند؟ اگر ما بگوییم که این گزارش ساختگی است مخاطب خواهد گفت؛ خیلی ممنون و زحمت کشیدید. ولی مگر شما در زمان وقوع این حادثه توانستید گزارشی تهیه کنید که الان خودتان را نخود این آش کردهاید؟ مردم خواهند گفت چرا همان زمان گزارش خبری ندادید که افکار عمومی بینیاز از گزارشهای رسانههای فرامرزی شود؟ اگر سکوت کنیم همه خواهند گفت معلومه که اجازه تایید گزارش بیبیسی جهانی را ندارند در نتیجه ترسیده و سکوت کردهاند.
روشن است که هر دو این رفتار، نتیجه معکوسی از جهت اهداف ساختار رسمی دارد. این وضعیت معلول سیاستهای نادرست اطلاعرسانی در کشور است که یکی از پایههای آن دادسراها هستند. آنان از چیزی مینالند که خودشان نیز در ایجادش نقش دارند. آنان در بازیای وارد میشوند که از پیش باختهاند».
فضاسازی روزنامه هممیهن و ضریب دادن به سناریوی بیبیسی در قالب تخطئه نظام اطلاعرسانی داخلی در حالی است که روزنامه مذکور در فتنه و آشوب پاییز ۱۴۰۱ در هماهنگی کامل با شبکه صهیونیستی اینترنشنال و شبکه بیبیسی قرار داشت. آشوبی که علناً دنباله تجزیهطلبی و ویرانیطلبی بود و تدریجاً با گذشت زمان معلوم شد که طراحی صهیونیستی- انگلیسی- آمریکایی پشتسر آن بوده است.
در موضوع نیکا شاکرمی نیز، مادر وی و همسایگان ساختمانی که نامبرده در آن خودکشی کرده، گزارش کاملی با جزئیات در همان زمان عنوان کردند منتها طبیعتاً این روشنگری بابطبع نشریات زنجیرهای همسو با بیبیسی و اینترنشنال نبود.